دانلود آهنگ انکار از مهدی یراحی
دانلود آهنگ جدید رضا صادقی به نام زندگی کن

آهنگهای ویژه

  • آهنگ ما را بس از گروه ماه بانو

  • آهنگ you are not sorry از taylor swift

  • آهنگ هوای تو فاطمه مهلبان

  • اجرای زنده اهنگ بمون محسن یگانه

  • اهنگ Blinding Lights از The Weeknd

  • اهنگ سرنوشت سیاوش قمیشی

ملاقات دختر جنیفر لوپز با بیلی ایلیش

5

دختر جنیفر لوپز با گریه از ملاقات بیلی آیلیش

جنیفر لوپز پس از تماشای گریه دخترش از ملاقات با بیلی ایلیش، سطح جدیدی از علاقه مندی برای طرفداران را کشف کرد.

این فوق ستاره در اوایل ماه مارس ، دختر ۱۲ ساله خود اما را به یکی از کنسرتهای بیلی آیلیش برد، درست قبل از بیماری همه گیر کرونا که همه تورها را تعطیل کند، پس از اجرای کنسرت عکسی از این سه، در آغوش هم در پشت صحنه به اشتراک گذاشته شد.

به گفته جنیفر این ضربه محکم و ناگهانی نشان داد که( اِما) در حالی که همه آنها را در آغوش گرفته بود در بین مادر و بیلی ایستاده بود و عنوانش را “وقتی ام با بیلی ملاقات کرد” قرار داد.

وی گفت: دخترم عاشق او (آیلیش) است.

و تنها پس از دیدن صحنه در مواجهه با آیلیش بود که جی لو متوجه شد که هنرمندان چقدر می توانند بر هواداران تأثیر بگذارند ، حتی اگر جلسات مشابهی را با هواداران خود تجربه کرده باشند.

وی همچنین ادامه داد: من تماشا کردم که دخترم چگونه به بیلی آیلیش دزدکی نگاه می کرد … او بعد از کنسرت در اتاق قدم میزد و دستان خود را از استرس فشار می داد. و من به او نگاه می کردم ، و این سوال که “چه اتفاقی افتاده است؟ (البته به معنای واقعی کلمه) در ذهن من شکل گرفت … اشکهای دخترم سرازیر شد زیرا او بیلی را برای خود بت کرده بود.

این باعث شد از آنچه بیشتر انجام می دهم، طرفدارانم، آنچه بیلی برای دخترم انجام داد ، قدردانی کنم. همه چیز ، مثل لحظه ای تمام دایره بود.ما بیلی را دوست داریم.

01 سپتامبر 20
بدون دیدگاه
بازدید 1,453
دانلود

بی تابی برای کنسرت

0

با این کار علاوه بر دوستی و مودت و برادری بیشتر بین مناطق مختلف، حقی نادیده گرفته نشود و اجحافی بر مستندات تاریخی نشده باشد.»

تیرماه سال جاری مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان کرمانشاه از تکمیل پرونده ثبت دالاهو به عنوان شهر ملی تنبور و ارسال آن به وزارت میراث فرهنگی خبر داد. این خبر در بدو انتشار با انتقاداتی از سوی نوازندگان و پیشکسوتان تنبور شهر های دیگر استان کرمانشاه همراه بود. خانه موسیقی از سال گذشته و با مطرح شدن این مساله در برخی محافل استانی نامه ای به استانداری کرمانشاه ارسال کرد و با توجه به خواست هنرمندان خواهان جلوگیری از این مساله شده بود. با مطرح شدن دوباره خبر فوق خانه موسیقی نامه ای به علی اصغر مونسان(وزیر میراث فرهنگی) نوشت و با ابراز مخالفت از تصمیم فوق و با توجه به اینکه استان کرمانشاه مهد رشد و خاستگاه تنبور در ایران بوده است، خواستار نامگذاری این استان یا شهر کرمانشاه به عنوان مرکز استان به نام شهر ملی تنبور شد.

در همین رابطه در گفت‌وگویی با «فرید الهامی» آهنگساز و نوازنده تنبور شهر صحنه، نظر او را درباره‌ی نام‌گذاری یک شهر به نام شهر ملی تنبور و همچنین قدمت و خاستگاه جغرافیایی تنبور جویا شدیم.

فرید الهامی در ابتدای صحبت هایش پیرامون ریشه ساز تنبور گفت: «به نظرم قبل از پرداختن به دو حوزه از حوزه‌های جغرافیایی تنبور(صحنه و گوران) می‌بایست به ریشه‌های این ساز کهن زهی زخمه‌ای بپردازیم. دستاوردهای باستان‌شناسان بر اساس سنگ نوشته‌ها، مهرها و سفال‌ها و نگاره‌ها، دیرینگی این ساز به هزاره‌های دوم و سوم قبل از میلاد می رسد؛ اما در مناطق زاگرس‌نشین غرب ایران از حلبچه و هاوار کنونی در اقلیم کردستان تا منطقه هورامان و مناطقِ لک نشین در استان لرستان این ساز توسط قدما از ۱۰۰۰ سال پیش تا به امروز میراثداری شده است.»

این نوازنده تنبور به حوزه تنبور صحنه به اختصار اشاره کرد و افزود: «تنبور قبل از آنکه توسط شاه خوشین لرستانی به اشتهار و تقدس آیینی برسد، از جانب اربابان فرهنگ و هنر در مناطق مختلف تسکین دهنده ی تنهایی‌ها و نامرادی‌های روزگار هم بوده است؛ اما بر اساس گواهی‌های موجود در تاریخ (الفهرست…) بیشتر در منطقه‌ی پهلویان بالاخص در دینور مورد توجه بوده و می‌توان گفت که دینور (ماه کوفه) علاوه بر اینکه از بار علم و دانش شاخص نجد ایران بوده، بلکه از بار هنری نیز همگام با ادبیات و فرهنگ دارای پایگاه نشر و احیاء نغمات گوسان های زمان باربدها نیز بوده است.»
این پژوهشگر حوزه تنبور افزود: «لازم به ذکر است که دینور دو حاکم نشین داشته؛ یکی حاکم نشین کرمانشاه و دیگر حاکم نشین خود دینور. یعنی حوزه جغرافیایی دینور تا کرمانشاه و حد واسط ماه بصره (نهاوند) را شامل می شده است؛ و این مرکزیت علم و دانش و هنر بخشی از شهرستان کنونی صحنه است. این منطقه بر اساس اسناد و مدارک باستان شناسی همچون استودان شیرین و فرهاد، تپه شیخی آباد… دارای قدمتی مشخص است و همیشه در زاگرس شاخصه های حفظ و اشاعه ی فرهنگ و هنر را در خود در هر مقطعی از تاریخ بر اساس اسناد تاریخی داشته است. پس از آنکه شاه خوشین در قرن چهارم تنبور را هیبتی تازه با تعریفی جدید ارائه می دهد، صحنه (دینور) اولین پایگاهی است که این انقلاب هنری با تعریف جدیدش را می پذیرد‌؛ که این پایگاه را می توان در مقاطع مختلف تاریخی بر اساس شواهد و قراین موجود بازنمایاند. دده بگتر در این منطقه در قرن پنجم هجری نمونه ی شاخص این مفهوم است که حظ روحانی با نوای تنبور را با یارانش جمع می بسته اند. اهتمام به مقام و پردازش به روح هنر از جمله ساخت و تهیه ی این ساز در منطقه نسل به نسل و دوره به دوره انتقال داده می شود تا به پیرفتحعلی صحنه ای در قرن هشتم می رسد، که اگر بخواهیم در این خصوص مفصل بنویسیم خود مقاله ای بلند خواهد شد.»

به گفته‌ی «الهامی» حوزه ی تنبورنوازی صحنه در هر دوره و عصری رونق می گیرد تا به زمان سید فرضی و شیخ امیر در قرن دوازدهم نزدیک به ۳۲۰ سال قبل (هم عصر با نادرشاه افشار) می رسد و در هر دوره ای مقامی از جانب این بزرگان به گنجینه ی مقام های تنبور اضافه می گردد. کوک دوم تنبور(فاصله پنجم درست) و مقام مهمی در تنبور یارسان بنام شیخ امیری است که نمونه ی یک پردازش وزین میباشد. اهتمام بر حفظ و اشاعه ی مقامهای تنبور به واسطه ی ،تیمور ثانی، سید نصرالدین جیحون آبادی، آقاعباس جیحون آبادی و… دست به دست مکتب تنبور صحنه را به اوج شکوفایی و غنای موسیقیایی می رساند؛ تا آنکه سید ایاز و باباغلام همت آبادی و سید امرالله شاه ابراهیمی ،درویش امیر حیاتی و… آنرا به نسل امروزی می رسانند.

الهامی در خصوص تغییرات تنبور نیز گفت: «سه سیم شدن تنبور از حدود ۱۴۰ سال پیش در صحنه اتفاق افتاده (به روایتی از استاد خداوردی  و به روایتی از زنده یاد استاد نورعلی الهی). در سال ۱۳۳۲ برای اولین بار درویش امیر حیاتی تنبور را در رادیو با اشعار فارسی (علی گویم علی جویم ) اجرا می کنند و در سال ۱۳۵۳  استاد زنده یاد سید امرالله شاه ابراهیمی پدر تنبور نوازی معاصر، تنبور را از جمخانه ها به سوی استیج های موسیقی هدایت می کنند و پس از آن از بارزترین اساتید منطقه در معرفی ساز  تنبور  در بین نسل امروز و همچنین در ابعاد جهانی بی شک زنده یاد استاد سیدخلیل عالی نژاد بود که نقش بسزایی دراین مهم داشته است.:

الهامی به نقش ویژه منطقه صحنه در خصوص رشد ساز تنبور اشاره کرد و گفت: «با توجه به مستندات تاریخی و صدها نشانه با دلیل و سند از تنبور نوازی و تنبورسازی در این منطقه، شهر صحنه را بی شک می توان به نوعی مهد تنبور و مقام نامید. اما جای هیچ شک و شبهه ای نیست از دوران گذشته تنبور سازی و تنبور نوازی در گوره جو و گهواره و ایل قلخانی و سنجابی  جایگاه ویژه ای داشته است و همچنین میراثدارانی چون کادارا ، لالو بیر خان، سید قاسم افضلی درویش علی میر، سید محمود علوی،سید ولی حسینی و استاد طاهر یارویسی و… در این مناطق می زیسته اند و اجداد استاد اسدالله فرمانی تا هشت نسل گذشته در ساخت ساز تنبور همت گماشته‌اند.»

فرید الهامی با اشاره به موضوع ثبت شهر ملی تنبور خطاب به مسولان میراث فرهنگی و استانداری کرمانشاه گفت: «با توجه به پیشینه فرهنگی این ساز در دو حوزه تنبور نوازی که پیشتر عنوان شد آیا بهتر نیست از دوشهر صحنه و دالاهو به عنوان شهر های تنبور یاد شود؟! تا با این کار علاوه بر دوستی و مودت و برادری بیشتر در بین دو منطقه حقی نادیده گرفته نشود و اجحافی بر تاریخی نشده باشد. اگر قصد و هدف پاسداری از این ساز است که همدلی و درکنار همدیگر بودن مهمترین مساله است و بر اساس مفاد کنوانسیون یونسکو ثبت ملی و جهانی، جهت صلح و همچنین مهر و دوستی در بین اقوام مختلف بنانهاده شده است. جلسه ای که در  ۱۶ دیماه ۱۳۹۸ در کرمانشاه با حضور اساتید و بزرگان دو حوزه برگزار شد، صورتجلسه ای با امضای تمام بزرگان منطقه منعقد گردید که تماما متفق القول بر ثبت این دوشهر( صحنه و دالاهو) بعنوان شهر تنبور صحه گذاشته شد.»

وی در پایان سخنانش گفت: «ارادت بنده نسبت به  اساتید منطقه گوران و دالاهو از جمله زنده یاد استاد طاهر یارویسی و زنده یاد سیدقاسم افضلی و همچنین جناب استاد علی اکبر مرادی  و سایر اساتید دارم پیوندی ناگسستنی است.»

01 سپتامبر 20
بدون دیدگاه
بازدید 1,443
دانلود

درامد بالای خوانده ایرانی

0

با این کار علاوه بر دوستی و مودت و برادری بیشتر بین مناطق مختلف، حقی نادیده گرفته نشود و اجحافی بر مستندات تاریخی نشده باشد.»

تیرماه سال جاری مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان کرمانشاه از تکمیل پرونده ثبت دالاهو به عنوان شهر ملی تنبور و ارسال آن به وزارت میراث فرهنگی خبر داد. این خبر در بدو انتشار با انتقاداتی از سوی نوازندگان و پیشکسوتان تنبور شهر های دیگر استان کرمانشاه همراه بود. خانه موسیقی از سال گذشته و با مطرح شدن این مساله در برخی محافل استانی نامه ای به استانداری کرمانشاه ارسال کرد و با توجه به خواست هنرمندان خواهان جلوگیری از این مساله شده بود. با مطرح شدن دوباره خبر فوق خانه موسیقی نامه ای به علی اصغر مونسان(وزیر میراث فرهنگی) نوشت و با ابراز مخالفت از تصمیم فوق و با توجه به اینکه استان کرمانشاه مهد رشد و خاستگاه تنبور در ایران بوده است، خواستار نامگذاری این استان یا شهر کرمانشاه به عنوان مرکز استان به نام شهر ملی تنبور شد.

در همین رابطه در گفت‌وگویی با «فرید الهامی» آهنگساز و نوازنده تنبور شهر صحنه، نظر او را درباره‌ی نام‌گذاری یک شهر به نام شهر ملی تنبور و همچنین قدمت و خاستگاه جغرافیایی تنبور جویا شدیم.

فرید الهامی در ابتدای صحبت هایش پیرامون ریشه ساز تنبور گفت: «به نظرم قبل از پرداختن به دو حوزه از حوزه‌های جغرافیایی تنبور(صحنه و گوران) می‌بایست به ریشه‌های این ساز کهن زهی زخمه‌ای بپردازیم. دستاوردهای باستان‌شناسان بر اساس سنگ نوشته‌ها، مهرها و سفال‌ها و نگاره‌ها، دیرینگی این ساز به هزاره‌های دوم و سوم قبل از میلاد می رسد؛ اما در مناطق زاگرس‌نشین غرب ایران از حلبچه و هاوار کنونی در اقلیم کردستان تا منطقه هورامان و مناطقِ لک نشین در استان لرستان این ساز توسط قدما از ۱۰۰۰ سال پیش تا به امروز میراثداری شده است.»

این نوازنده تنبور به حوزه تنبور صحنه به اختصار اشاره کرد و افزود: «تنبور قبل از آنکه توسط شاه خوشین لرستانی به اشتهار و تقدس آیینی برسد، از جانب اربابان فرهنگ و هنر در مناطق مختلف تسکین دهنده ی تنهایی‌ها و نامرادی‌های روزگار هم بوده است؛ اما بر اساس گواهی‌های موجود در تاریخ (الفهرست…) بیشتر در منطقه‌ی پهلویان بالاخص در دینور مورد توجه بوده و می‌توان گفت که دینور (ماه کوفه) علاوه بر اینکه از بار علم و دانش شاخص نجد ایران بوده، بلکه از بار هنری نیز همگام با ادبیات و فرهنگ دارای پایگاه نشر و احیاء نغمات گوسان های زمان باربدها نیز بوده است.»
این پژوهشگر حوزه تنبور افزود: «لازم به ذکر است که دینور دو حاکم نشین داشته؛ یکی حاکم نشین کرمانشاه و دیگر حاکم نشین خود دینور. یعنی حوزه جغرافیایی دینور تا کرمانشاه و حد واسط ماه بصره (نهاوند) را شامل می شده است؛ و این مرکزیت علم و دانش و هنر بخشی از شهرستان کنونی صحنه است. این منطقه بر اساس اسناد و مدارک باستان شناسی همچون استودان شیرین و فرهاد، تپه شیخی آباد… دارای قدمتی مشخص است و همیشه در زاگرس شاخصه های حفظ و اشاعه ی فرهنگ و هنر را در خود در هر مقطعی از تاریخ بر اساس اسناد تاریخی داشته است. پس از آنکه شاه خوشین در قرن چهارم تنبور را هیبتی تازه با تعریفی جدید ارائه می دهد، صحنه (دینور) اولین پایگاهی است که این انقلاب هنری با تعریف جدیدش را می پذیرد‌؛ که این پایگاه را می توان در مقاطع مختلف تاریخی بر اساس شواهد و قراین موجود بازنمایاند. دده بگتر در این منطقه در قرن پنجم هجری نمونه ی شاخص این مفهوم است که حظ روحانی با نوای تنبور را با یارانش جمع می بسته اند. اهتمام به مقام و پردازش به روح هنر از جمله ساخت و تهیه ی این ساز در منطقه نسل به نسل و دوره به دوره انتقال داده می شود تا به پیرفتحعلی صحنه ای در قرن هشتم می رسد، که اگر بخواهیم در این خصوص مفصل بنویسیم خود مقاله ای بلند خواهد شد.»

به گفته‌ی «الهامی» حوزه ی تنبورنوازی صحنه در هر دوره و عصری رونق می گیرد تا به زمان سید فرضی و شیخ امیر در قرن دوازدهم نزدیک به ۳۲۰ سال قبل (هم عصر با نادرشاه افشار) می رسد و در هر دوره ای مقامی از جانب این بزرگان به گنجینه ی مقام های تنبور اضافه می گردد. کوک دوم تنبور(فاصله پنجم درست) و مقام مهمی در تنبور یارسان بنام شیخ امیری است که نمونه ی یک پردازش وزین میباشد. اهتمام بر حفظ و اشاعه ی مقامهای تنبور به واسطه ی ،تیمور ثانی، سید نصرالدین جیحون آبادی، آقاعباس جیحون آبادی و… دست به دست مکتب تنبور صحنه را به اوج شکوفایی و غنای موسیقیایی می رساند؛ تا آنکه سید ایاز و باباغلام همت آبادی و سید امرالله شاه ابراهیمی ،درویش امیر حیاتی و… آنرا به نسل امروزی می رسانند.

الهامی در خصوص تغییرات تنبور نیز گفت: «سه سیم شدن تنبور از حدود ۱۴۰ سال پیش در صحنه اتفاق افتاده (به روایتی از استاد خداوردی  و به روایتی از زنده یاد استاد نورعلی الهی). در سال ۱۳۳۲ برای اولین بار درویش امیر حیاتی تنبور را در رادیو با اشعار فارسی (علی گویم علی جویم ) اجرا می کنند و در سال ۱۳۵۳  استاد زنده یاد سید امرالله شاه ابراهیمی پدر تنبور نوازی معاصر، تنبور را از جمخانه ها به سوی استیج های موسیقی هدایت می کنند و پس از آن از بارزترین اساتید منطقه در معرفی ساز  تنبور  در بین نسل امروز و همچنین در ابعاد جهانی بی شک زنده یاد استاد سیدخلیل عالی نژاد بود که نقش بسزایی دراین مهم داشته است.:

الهامی به نقش ویژه منطقه صحنه در خصوص رشد ساز تنبور اشاره کرد و گفت: «با توجه به مستندات تاریخی و صدها نشانه با دلیل و سند از تنبور نوازی و تنبورسازی در این منطقه، شهر صحنه را بی شک می توان به نوعی مهد تنبور و مقام نامید. اما جای هیچ شک و شبهه ای نیست از دوران گذشته تنبور سازی و تنبور نوازی در گوره جو و گهواره و ایل قلخانی و سنجابی  جایگاه ویژه ای داشته است و همچنین میراثدارانی چون کادارا ، لالو بیر خان، سید قاسم افضلی درویش علی میر، سید محمود علوی،سید ولی حسینی و استاد طاهر یارویسی و… در این مناطق می زیسته اند و اجداد استاد اسدالله فرمانی تا هشت نسل گذشته در ساخت ساز تنبور همت گماشته‌اند.»

فرید الهامی با اشاره به موضوع ثبت شهر ملی تنبور خطاب به مسولان میراث فرهنگی و استانداری کرمانشاه گفت: «با توجه به پیشینه فرهنگی این ساز در دو حوزه تنبور نوازی که پیشتر عنوان شد آیا بهتر نیست از دوشهر صحنه و دالاهو به عنوان شهر های تنبور یاد شود؟! تا با این کار علاوه بر دوستی و مودت و برادری بیشتر در بین دو منطقه حقی نادیده گرفته نشود و اجحافی بر تاریخی نشده باشد. اگر قصد و هدف پاسداری از این ساز است که همدلی و درکنار همدیگر بودن مهمترین مساله است و بر اساس مفاد کنوانسیون یونسکو ثبت ملی و جهانی، جهت صلح و همچنین مهر و دوستی در بین اقوام مختلف بنانهاده شده است. جلسه ای که در  ۱۶ دیماه ۱۳۹۸ در کرمانشاه با حضور اساتید و بزرگان دو حوزه برگزار شد، صورتجلسه ای با امضای تمام بزرگان منطقه منعقد گردید که تماما متفق القول بر ثبت این دوشهر( صحنه و دالاهو) بعنوان شهر تنبور صحه گذاشته شد.»

وی در پایان سخنانش گفت: «ارادت بنده نسبت به  اساتید منطقه گوران و دالاهو از جمله زنده یاد استاد طاهر یارویسی و زنده یاد سیدقاسم افضلی و همچنین جناب استاد علی اکبر مرادی  و سایر اساتید دارم پیوندی ناگسستنی است.»

01 سپتامبر 20
بدون دیدگاه
بازدید 1,411
دانلود

بی تفاوتی در موزیک ایران

0

با این کار علاوه بر دوستی و مودت و برادری بیشتر بین مناطق مختلف، حقی نادیده گرفته نشود و اجحافی بر مستندات تاریخی نشده باشد.»

تیرماه سال جاری مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان کرمانشاه از تکمیل پرونده ثبت دالاهو به عنوان شهر ملی تنبور و ارسال آن به وزارت میراث فرهنگی خبر داد. این خبر در بدو انتشار با انتقاداتی از سوی نوازندگان و پیشکسوتان تنبور شهر های دیگر استان کرمانشاه همراه بود. خانه موسیقی از سال گذشته و با مطرح شدن این مساله در برخی محافل استانی نامه ای به استانداری کرمانشاه ارسال کرد و با توجه به خواست هنرمندان خواهان جلوگیری از این مساله شده بود. با مطرح شدن دوباره خبر فوق خانه موسیقی نامه ای به علی اصغر مونسان(وزیر میراث فرهنگی) نوشت و با ابراز مخالفت از تصمیم فوق و با توجه به اینکه استان کرمانشاه مهد رشد و خاستگاه تنبور در ایران بوده است، خواستار نامگذاری این استان یا شهر کرمانشاه به عنوان مرکز استان به نام شهر ملی تنبور شد.

در همین رابطه در گفت‌وگویی با «فرید الهامی» آهنگساز و نوازنده تنبور شهر صحنه، نظر او را درباره‌ی نام‌گذاری یک شهر به نام شهر ملی تنبور و همچنین قدمت و خاستگاه جغرافیایی تنبور جویا شدیم.

فرید الهامی در ابتدای صحبت هایش پیرامون ریشه ساز تنبور گفت: «به نظرم قبل از پرداختن به دو حوزه از حوزه‌های جغرافیایی تنبور(صحنه و گوران) می‌بایست به ریشه‌های این ساز کهن زهی زخمه‌ای بپردازیم. دستاوردهای باستان‌شناسان بر اساس سنگ نوشته‌ها، مهرها و سفال‌ها و نگاره‌ها، دیرینگی این ساز به هزاره‌های دوم و سوم قبل از میلاد می رسد؛ اما در مناطق زاگرس‌نشین غرب ایران از حلبچه و هاوار کنونی در اقلیم کردستان تا منطقه هورامان و مناطقِ لک نشین در استان لرستان این ساز توسط قدما از ۱۰۰۰ سال پیش تا به امروز میراثداری شده است.»

این نوازنده تنبور به حوزه تنبور صحنه به اختصار اشاره کرد و افزود: «تنبور قبل از آنکه توسط شاه خوشین لرستانی به اشتهار و تقدس آیینی برسد، از جانب اربابان فرهنگ و هنر در مناطق مختلف تسکین دهنده ی تنهایی‌ها و نامرادی‌های روزگار هم بوده است؛ اما بر اساس گواهی‌های موجود در تاریخ (الفهرست…) بیشتر در منطقه‌ی پهلویان بالاخص در دینور مورد توجه بوده و می‌توان گفت که دینور (ماه کوفه) علاوه بر اینکه از بار علم و دانش شاخص نجد ایران بوده، بلکه از بار هنری نیز همگام با ادبیات و فرهنگ دارای پایگاه نشر و احیاء نغمات گوسان های زمان باربدها نیز بوده است.»
این پژوهشگر حوزه تنبور افزود: «لازم به ذکر است که دینور دو حاکم نشین داشته؛ یکی حاکم نشین کرمانشاه و دیگر حاکم نشین خود دینور. یعنی حوزه جغرافیایی دینور تا کرمانشاه و حد واسط ماه بصره (نهاوند) را شامل می شده است؛ و این مرکزیت علم و دانش و هنر بخشی از شهرستان کنونی صحنه است. این منطقه بر اساس اسناد و مدارک باستان شناسی همچون استودان شیرین و فرهاد، تپه شیخی آباد… دارای قدمتی مشخص است و همیشه در زاگرس شاخصه های حفظ و اشاعه ی فرهنگ و هنر را در خود در هر مقطعی از تاریخ بر اساس اسناد تاریخی داشته است. پس از آنکه شاه خوشین در قرن چهارم تنبور را هیبتی تازه با تعریفی جدید ارائه می دهد، صحنه (دینور) اولین پایگاهی است که این انقلاب هنری با تعریف جدیدش را می پذیرد‌؛ که این پایگاه را می توان در مقاطع مختلف تاریخی بر اساس شواهد و قراین موجود بازنمایاند. دده بگتر در این منطقه در قرن پنجم هجری نمونه ی شاخص این مفهوم است که حظ روحانی با نوای تنبور را با یارانش جمع می بسته اند. اهتمام به مقام و پردازش به روح هنر از جمله ساخت و تهیه ی این ساز در منطقه نسل به نسل و دوره به دوره انتقال داده می شود تا به پیرفتحعلی صحنه ای در قرن هشتم می رسد، که اگر بخواهیم در این خصوص مفصل بنویسیم خود مقاله ای بلند خواهد شد.»

به گفته‌ی «الهامی» حوزه ی تنبورنوازی صحنه در هر دوره و عصری رونق می گیرد تا به زمان سید فرضی و شیخ امیر در قرن دوازدهم نزدیک به ۳۲۰ سال قبل (هم عصر با نادرشاه افشار) می رسد و در هر دوره ای مقامی از جانب این بزرگان به گنجینه ی مقام های تنبور اضافه می گردد. کوک دوم تنبور(فاصله پنجم درست) و مقام مهمی در تنبور یارسان بنام شیخ امیری است که نمونه ی یک پردازش وزین میباشد. اهتمام بر حفظ و اشاعه ی مقامهای تنبور به واسطه ی ،تیمور ثانی، سید نصرالدین جیحون آبادی، آقاعباس جیحون آبادی و… دست به دست مکتب تنبور صحنه را به اوج شکوفایی و غنای موسیقیایی می رساند؛ تا آنکه سید ایاز و باباغلام همت آبادی و سید امرالله شاه ابراهیمی ،درویش امیر حیاتی و… آنرا به نسل امروزی می رسانند.

الهامی در خصوص تغییرات تنبور نیز گفت: «سه سیم شدن تنبور از حدود ۱۴۰ سال پیش در صحنه اتفاق افتاده (به روایتی از استاد خداوردی  و به روایتی از زنده یاد استاد نورعلی الهی). در سال ۱۳۳۲ برای اولین بار درویش امیر حیاتی تنبور را در رادیو با اشعار فارسی (علی گویم علی جویم ) اجرا می کنند و در سال ۱۳۵۳  استاد زنده یاد سید امرالله شاه ابراهیمی پدر تنبور نوازی معاصر، تنبور را از جمخانه ها به سوی استیج های موسیقی هدایت می کنند و پس از آن از بارزترین اساتید منطقه در معرفی ساز  تنبور  در بین نسل امروز و همچنین در ابعاد جهانی بی شک زنده یاد استاد سیدخلیل عالی نژاد بود که نقش بسزایی دراین مهم داشته است.:

الهامی به نقش ویژه منطقه صحنه در خصوص رشد ساز تنبور اشاره کرد و گفت: «با توجه به مستندات تاریخی و صدها نشانه با دلیل و سند از تنبور نوازی و تنبورسازی در این منطقه، شهر صحنه را بی شک می توان به نوعی مهد تنبور و مقام نامید. اما جای هیچ شک و شبهه ای نیست از دوران گذشته تنبور سازی و تنبور نوازی در گوره جو و گهواره و ایل قلخانی و سنجابی  جایگاه ویژه ای داشته است و همچنین میراثدارانی چون کادارا ، لالو بیر خان، سید قاسم افضلی درویش علی میر، سید محمود علوی،سید ولی حسینی و استاد طاهر یارویسی و… در این مناطق می زیسته اند و اجداد استاد اسدالله فرمانی تا هشت نسل گذشته در ساخت ساز تنبور همت گماشته‌اند.»

فرید الهامی با اشاره به موضوع ثبت شهر ملی تنبور خطاب به مسولان میراث فرهنگی و استانداری کرمانشاه گفت: «با توجه به پیشینه فرهنگی این ساز در دو حوزه تنبور نوازی که پیشتر عنوان شد آیا بهتر نیست از دوشهر صحنه و دالاهو به عنوان شهر های تنبور یاد شود؟! تا با این کار علاوه بر دوستی و مودت و برادری بیشتر در بین دو منطقه حقی نادیده گرفته نشود و اجحافی بر تاریخی نشده باشد. اگر قصد و هدف پاسداری از این ساز است که همدلی و درکنار همدیگر بودن مهمترین مساله است و بر اساس مفاد کنوانسیون یونسکو ثبت ملی و جهانی، جهت صلح و همچنین مهر و دوستی در بین اقوام مختلف بنانهاده شده است. جلسه ای که در  ۱۶ دیماه ۱۳۹۸ در کرمانشاه با حضور اساتید و بزرگان دو حوزه برگزار شد، صورتجلسه ای با امضای تمام بزرگان منطقه منعقد گردید که تماما متفق القول بر ثبت این دوشهر( صحنه و دالاهو) بعنوان شهر تنبور صحه گذاشته شد.»

وی در پایان سخنانش گفت: «ارادت بنده نسبت به  اساتید منطقه گوران و دالاهو از جمله زنده یاد استاد طاهر یارویسی و زنده یاد سیدقاسم افضلی و همچنین جناب استاد علی اکبر مرادی  و سایر اساتید دارم پیوندی ناگسستنی است.»

01 سپتامبر 20
بدون دیدگاه
بازدید 1,424
دانلود

تنها دلیل رسوایی خواننده معروف

0

با این کار علاوه بر دوستی و مودت و برادری بیشتر بین مناطق مختلف، حقی نادیده گرفته نشود و اجحافی بر مستندات تاریخی نشده باشد.»

تیرماه سال جاری مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان کرمانشاه از تکمیل پرونده ثبت دالاهو به عنوان شهر ملی تنبور و ارسال آن به وزارت میراث فرهنگی خبر داد. این خبر در بدو انتشار با انتقاداتی از سوی نوازندگان و پیشکسوتان تنبور شهر های دیگر استان کرمانشاه همراه بود. خانه موسیقی از سال گذشته و با مطرح شدن این مساله در برخی محافل استانی نامه ای به استانداری کرمانشاه ارسال کرد و با توجه به خواست هنرمندان خواهان جلوگیری از این مساله شده بود. با مطرح شدن دوباره خبر فوق خانه موسیقی نامه ای به علی اصغر مونسان(وزیر میراث فرهنگی) نوشت و با ابراز مخالفت از تصمیم فوق و با توجه به اینکه استان کرمانشاه مهد رشد و خاستگاه تنبور در ایران بوده است، خواستار نامگذاری این استان یا شهر کرمانشاه به عنوان مرکز استان به نام شهر ملی تنبور شد.

در همین رابطه در گفت‌وگویی با «فرید الهامی» آهنگساز و نوازنده تنبور شهر صحنه، نظر او را درباره‌ی نام‌گذاری یک شهر به نام شهر ملی تنبور و همچنین قدمت و خاستگاه جغرافیایی تنبور جویا شدیم.

فرید الهامی در ابتدای صحبت هایش پیرامون ریشه ساز تنبور گفت: «به نظرم قبل از پرداختن به دو حوزه از حوزه‌های جغرافیایی تنبور(صحنه و گوران) می‌بایست به ریشه‌های این ساز کهن زهی زخمه‌ای بپردازیم. دستاوردهای باستان‌شناسان بر اساس سنگ نوشته‌ها، مهرها و سفال‌ها و نگاره‌ها، دیرینگی این ساز به هزاره‌های دوم و سوم قبل از میلاد می رسد؛ اما در مناطق زاگرس‌نشین غرب ایران از حلبچه و هاوار کنونی در اقلیم کردستان تا منطقه هورامان و مناطقِ لک نشین در استان لرستان این ساز توسط قدما از ۱۰۰۰ سال پیش تا به امروز میراثداری شده است.»

این نوازنده تنبور به حوزه تنبور صحنه به اختصار اشاره کرد و افزود: «تنبور قبل از آنکه توسط شاه خوشین لرستانی به اشتهار و تقدس آیینی برسد، از جانب اربابان فرهنگ و هنر در مناطق مختلف تسکین دهنده ی تنهایی‌ها و نامرادی‌های روزگار هم بوده است؛ اما بر اساس گواهی‌های موجود در تاریخ (الفهرست…) بیشتر در منطقه‌ی پهلویان بالاخص در دینور مورد توجه بوده و می‌توان گفت که دینور (ماه کوفه) علاوه بر اینکه از بار علم و دانش شاخص نجد ایران بوده، بلکه از بار هنری نیز همگام با ادبیات و فرهنگ دارای پایگاه نشر و احیاء نغمات گوسان های زمان باربدها نیز بوده است.»
این پژوهشگر حوزه تنبور افزود: «لازم به ذکر است که دینور دو حاکم نشین داشته؛ یکی حاکم نشین کرمانشاه و دیگر حاکم نشین خود دینور. یعنی حوزه جغرافیایی دینور تا کرمانشاه و حد واسط ماه بصره (نهاوند) را شامل می شده است؛ و این مرکزیت علم و دانش و هنر بخشی از شهرستان کنونی صحنه است. این منطقه بر اساس اسناد و مدارک باستان شناسی همچون استودان شیرین و فرهاد، تپه شیخی آباد… دارای قدمتی مشخص است و همیشه در زاگرس شاخصه های حفظ و اشاعه ی فرهنگ و هنر را در خود در هر مقطعی از تاریخ بر اساس اسناد تاریخی داشته است. پس از آنکه شاه خوشین در قرن چهارم تنبور را هیبتی تازه با تعریفی جدید ارائه می دهد، صحنه (دینور) اولین پایگاهی است که این انقلاب هنری با تعریف جدیدش را می پذیرد‌؛ که این پایگاه را می توان در مقاطع مختلف تاریخی بر اساس شواهد و قراین موجود بازنمایاند. دده بگتر در این منطقه در قرن پنجم هجری نمونه ی شاخص این مفهوم است که حظ روحانی با نوای تنبور را با یارانش جمع می بسته اند. اهتمام به مقام و پردازش به روح هنر از جمله ساخت و تهیه ی این ساز در منطقه نسل به نسل و دوره به دوره انتقال داده می شود تا به پیرفتحعلی صحنه ای در قرن هشتم می رسد، که اگر بخواهیم در این خصوص مفصل بنویسیم خود مقاله ای بلند خواهد شد.»

به گفته‌ی «الهامی» حوزه ی تنبورنوازی صحنه در هر دوره و عصری رونق می گیرد تا به زمان سید فرضی و شیخ امیر در قرن دوازدهم نزدیک به ۳۲۰ سال قبل (هم عصر با نادرشاه افشار) می رسد و در هر دوره ای مقامی از جانب این بزرگان به گنجینه ی مقام های تنبور اضافه می گردد. کوک دوم تنبور(فاصله پنجم درست) و مقام مهمی در تنبور یارسان بنام شیخ امیری است که نمونه ی یک پردازش وزین میباشد. اهتمام بر حفظ و اشاعه ی مقامهای تنبور به واسطه ی ،تیمور ثانی، سید نصرالدین جیحون آبادی، آقاعباس جیحون آبادی و… دست به دست مکتب تنبور صحنه را به اوج شکوفایی و غنای موسیقیایی می رساند؛ تا آنکه سید ایاز و باباغلام همت آبادی و سید امرالله شاه ابراهیمی ،درویش امیر حیاتی و… آنرا به نسل امروزی می رسانند.

الهامی در خصوص تغییرات تنبور نیز گفت: «سه سیم شدن تنبور از حدود ۱۴۰ سال پیش در صحنه اتفاق افتاده (به روایتی از استاد خداوردی  و به روایتی از زنده یاد استاد نورعلی الهی). در سال ۱۳۳۲ برای اولین بار درویش امیر حیاتی تنبور را در رادیو با اشعار فارسی (علی گویم علی جویم ) اجرا می کنند و در سال ۱۳۵۳  استاد زنده یاد سید امرالله شاه ابراهیمی پدر تنبور نوازی معاصر، تنبور را از جمخانه ها به سوی استیج های موسیقی هدایت می کنند و پس از آن از بارزترین اساتید منطقه در معرفی ساز  تنبور  در بین نسل امروز و همچنین در ابعاد جهانی بی شک زنده یاد استاد سیدخلیل عالی نژاد بود که نقش بسزایی دراین مهم داشته است.:

الهامی به نقش ویژه منطقه صحنه در خصوص رشد ساز تنبور اشاره کرد و گفت: «با توجه به مستندات تاریخی و صدها نشانه با دلیل و سند از تنبور نوازی و تنبورسازی در این منطقه، شهر صحنه را بی شک می توان به نوعی مهد تنبور و مقام نامید. اما جای هیچ شک و شبهه ای نیست از دوران گذشته تنبور سازی و تنبور نوازی در گوره جو و گهواره و ایل قلخانی و سنجابی  جایگاه ویژه ای داشته است و همچنین میراثدارانی چون کادارا ، لالو بیر خان، سید قاسم افضلی درویش علی میر، سید محمود علوی،سید ولی حسینی و استاد طاهر یارویسی و… در این مناطق می زیسته اند و اجداد استاد اسدالله فرمانی تا هشت نسل گذشته در ساخت ساز تنبور همت گماشته‌اند.»

فرید الهامی با اشاره به موضوع ثبت شهر ملی تنبور خطاب به مسولان میراث فرهنگی و استانداری کرمانشاه گفت: «با توجه به پیشینه فرهنگی این ساز در دو حوزه تنبور نوازی که پیشتر عنوان شد آیا بهتر نیست از دوشهر صحنه و دالاهو به عنوان شهر های تنبور یاد شود؟! تا با این کار علاوه بر دوستی و مودت و برادری بیشتر در بین دو منطقه حقی نادیده گرفته نشود و اجحافی بر تاریخی نشده باشد. اگر قصد و هدف پاسداری از این ساز است که همدلی و درکنار همدیگر بودن مهمترین مساله است و بر اساس مفاد کنوانسیون یونسکو ثبت ملی و جهانی، جهت صلح و همچنین مهر و دوستی در بین اقوام مختلف بنانهاده شده است. جلسه ای که در  ۱۶ دیماه ۱۳۹۸ در کرمانشاه با حضور اساتید و بزرگان دو حوزه برگزار شد، صورتجلسه ای با امضای تمام بزرگان منطقه منعقد گردید که تماما متفق القول بر ثبت این دوشهر( صحنه و دالاهو) بعنوان شهر تنبور صحه گذاشته شد.»

وی در پایان سخنانش گفت: «ارادت بنده نسبت به  اساتید منطقه گوران و دالاهو از جمله زنده یاد استاد طاهر یارویسی و زنده یاد سیدقاسم افضلی و همچنین جناب استاد علی اکبر مرادی  و سایر اساتید دارم پیوندی ناگسستنی است.»

01 سپتامبر 20
بدون دیدگاه
بازدید 1,418
دانلود

شماره یک خواننده ی ایران

2

با این کار علاوه بر دوستی و مودت و برادری بیشتر بین مناطق مختلف، حقی نادیده گرفته نشود و اجحافی بر مستندات تاریخی نشده باشد.»

تیرماه سال جاری مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان کرمانشاه از تکمیل پرونده ثبت دالاهو به عنوان شهر ملی تنبور و ارسال آن به وزارت میراث فرهنگی خبر داد. این خبر در بدو انتشار با انتقاداتی از سوی نوازندگان و پیشکسوتان تنبور شهر های دیگر استان کرمانشاه همراه بود. خانه موسیقی از سال گذشته و با مطرح شدن این مساله در برخی محافل استانی نامه ای به استانداری کرمانشاه ارسال کرد و با توجه به خواست هنرمندان خواهان جلوگیری از این مساله شده بود. با مطرح شدن دوباره خبر فوق خانه موسیقی نامه ای به علی اصغر مونسان(وزیر میراث فرهنگی) نوشت و با ابراز مخالفت از تصمیم فوق و با توجه به اینکه استان کرمانشاه مهد رشد و خاستگاه تنبور در ایران بوده است، خواستار نامگذاری این استان یا شهر کرمانشاه به عنوان مرکز استان به نام شهر ملی تنبور شد.

در همین رابطه در گفت‌وگویی با «فرید الهامی» آهنگساز و نوازنده تنبور شهر صحنه، نظر او را درباره‌ی نام‌گذاری یک شهر به نام شهر ملی تنبور و همچنین قدمت و خاستگاه جغرافیایی تنبور جویا شدیم.

فرید الهامی در ابتدای صحبت هایش پیرامون ریشه ساز تنبور گفت: «به نظرم قبل از پرداختن به دو حوزه از حوزه‌های جغرافیایی تنبور(صحنه و گوران) می‌بایست به ریشه‌های این ساز کهن زهی زخمه‌ای بپردازیم. دستاوردهای باستان‌شناسان بر اساس سنگ نوشته‌ها، مهرها و سفال‌ها و نگاره‌ها، دیرینگی این ساز به هزاره‌های دوم و سوم قبل از میلاد می رسد؛ اما در مناطق زاگرس‌نشین غرب ایران از حلبچه و هاوار کنونی در اقلیم کردستان تا منطقه هورامان و مناطقِ لک نشین در استان لرستان این ساز توسط قدما از ۱۰۰۰ سال پیش تا به امروز میراثداری شده است.»

این نوازنده تنبور به حوزه تنبور صحنه به اختصار اشاره کرد و افزود: «تنبور قبل از آنکه توسط شاه خوشین لرستانی به اشتهار و تقدس آیینی برسد، از جانب اربابان فرهنگ و هنر در مناطق مختلف تسکین دهنده ی تنهایی‌ها و نامرادی‌های روزگار هم بوده است؛ اما بر اساس گواهی‌های موجود در تاریخ (الفهرست…) بیشتر در منطقه‌ی پهلویان بالاخص در دینور مورد توجه بوده و می‌توان گفت که دینور (ماه کوفه) علاوه بر اینکه از بار علم و دانش شاخص نجد ایران بوده، بلکه از بار هنری نیز همگام با ادبیات و فرهنگ دارای پایگاه نشر و احیاء نغمات گوسان های زمان باربدها نیز بوده است.»
این پژوهشگر حوزه تنبور افزود: «لازم به ذکر است که دینور دو حاکم نشین داشته؛ یکی حاکم نشین کرمانشاه و دیگر حاکم نشین خود دینور. یعنی حوزه جغرافیایی دینور تا کرمانشاه و حد واسط ماه بصره (نهاوند) را شامل می شده است؛ و این مرکزیت علم و دانش و هنر بخشی از شهرستان کنونی صحنه است. این منطقه بر اساس اسناد و مدارک باستان شناسی همچون استودان شیرین و فرهاد، تپه شیخی آباد… دارای قدمتی مشخص است و همیشه در زاگرس شاخصه های حفظ و اشاعه ی فرهنگ و هنر را در خود در هر مقطعی از تاریخ بر اساس اسناد تاریخی داشته است. پس از آنکه شاه خوشین در قرن چهارم تنبور را هیبتی تازه با تعریفی جدید ارائه می دهد، صحنه (دینور) اولین پایگاهی است که این انقلاب هنری با تعریف جدیدش را می پذیرد‌؛ که این پایگاه را می توان در مقاطع مختلف تاریخی بر اساس شواهد و قراین موجود بازنمایاند. دده بگتر در این منطقه در قرن پنجم هجری نمونه ی شاخص این مفهوم است که حظ روحانی با نوای تنبور را با یارانش جمع می بسته اند. اهتمام به مقام و پردازش به روح هنر از جمله ساخت و تهیه ی این ساز در منطقه نسل به نسل و دوره به دوره انتقال داده می شود تا به پیرفتحعلی صحنه ای در قرن هشتم می رسد، که اگر بخواهیم در این خصوص مفصل بنویسیم خود مقاله ای بلند خواهد شد.»

به گفته‌ی «الهامی» حوزه ی تنبورنوازی صحنه در هر دوره و عصری رونق می گیرد تا به زمان سید فرضی و شیخ امیر در قرن دوازدهم نزدیک به ۳۲۰ سال قبل (هم عصر با نادرشاه افشار) می رسد و در هر دوره ای مقامی از جانب این بزرگان به گنجینه ی مقام های تنبور اضافه می گردد. کوک دوم تنبور(فاصله پنجم درست) و مقام مهمی در تنبور یارسان بنام شیخ امیری است که نمونه ی یک پردازش وزین میباشد. اهتمام بر حفظ و اشاعه ی مقامهای تنبور به واسطه ی ،تیمور ثانی، سید نصرالدین جیحون آبادی، آقاعباس جیحون آبادی و… دست به دست مکتب تنبور صحنه را به اوج شکوفایی و غنای موسیقیایی می رساند؛ تا آنکه سید ایاز و باباغلام همت آبادی و سید امرالله شاه ابراهیمی ،درویش امیر حیاتی و… آنرا به نسل امروزی می رسانند.

الهامی در خصوص تغییرات تنبور نیز گفت: «سه سیم شدن تنبور از حدود ۱۴۰ سال پیش در صحنه اتفاق افتاده (به روایتی از استاد خداوردی  و به روایتی از زنده یاد استاد نورعلی الهی). در سال ۱۳۳۲ برای اولین بار درویش امیر حیاتی تنبور را در رادیو با اشعار فارسی (علی گویم علی جویم ) اجرا می کنند و در سال ۱۳۵۳  استاد زنده یاد سید امرالله شاه ابراهیمی پدر تنبور نوازی معاصر، تنبور را از جمخانه ها به سوی استیج های موسیقی هدایت می کنند و پس از آن از بارزترین اساتید منطقه در معرفی ساز  تنبور  در بین نسل امروز و همچنین در ابعاد جهانی بی شک زنده یاد استاد سیدخلیل عالی نژاد بود که نقش بسزایی دراین مهم داشته است.:

الهامی به نقش ویژه منطقه صحنه در خصوص رشد ساز تنبور اشاره کرد و گفت: «با توجه به مستندات تاریخی و صدها نشانه با دلیل و سند از تنبور نوازی و تنبورسازی در این منطقه، شهر صحنه را بی شک می توان به نوعی مهد تنبور و مقام نامید. اما جای هیچ شک و شبهه ای نیست از دوران گذشته تنبور سازی و تنبور نوازی در گوره جو و گهواره و ایل قلخانی و سنجابی  جایگاه ویژه ای داشته است و همچنین میراثدارانی چون کادارا ، لالو بیر خان، سید قاسم افضلی درویش علی میر، سید محمود علوی،سید ولی حسینی و استاد طاهر یارویسی و… در این مناطق می زیسته اند و اجداد استاد اسدالله فرمانی تا هشت نسل گذشته در ساخت ساز تنبور همت گماشته‌اند.»

فرید الهامی با اشاره به موضوع ثبت شهر ملی تنبور خطاب به مسولان میراث فرهنگی و استانداری کرمانشاه گفت: «با توجه به پیشینه فرهنگی این ساز در دو حوزه تنبور نوازی که پیشتر عنوان شد آیا بهتر نیست از دوشهر صحنه و دالاهو به عنوان شهر های تنبور یاد شود؟! تا با این کار علاوه بر دوستی و مودت و برادری بیشتر در بین دو منطقه حقی نادیده گرفته نشود و اجحافی بر تاریخی نشده باشد. اگر قصد و هدف پاسداری از این ساز است که همدلی و درکنار همدیگر بودن مهمترین مساله است و بر اساس مفاد کنوانسیون یونسکو ثبت ملی و جهانی، جهت صلح و همچنین مهر و دوستی در بین اقوام مختلف بنانهاده شده است. جلسه ای که در  ۱۶ دیماه ۱۳۹۸ در کرمانشاه با حضور اساتید و بزرگان دو حوزه برگزار شد، صورتجلسه ای با امضای تمام بزرگان منطقه منعقد گردید که تماما متفق القول بر ثبت این دوشهر( صحنه و دالاهو) بعنوان شهر تنبور صحه گذاشته شد.»

وی در پایان سخنانش گفت: «ارادت بنده نسبت به  اساتید منطقه گوران و دالاهو از جمله زنده یاد استاد طاهر یارویسی و زنده یاد سیدقاسم افضلی و همچنین جناب استاد علی اکبر مرادی  و سایر اساتید دارم پیوندی ناگسستنی است.»

01 سپتامبر 20
بدون دیدگاه
بازدید 1,386
دانلود

بی هویتی خواننده ایران

0

با این کار علاوه بر دوستی و مودت و برادری بیشتر بین مناطق مختلف، حقی نادیده گرفته نشود و اجحافی بر مستندات تاریخی نشده باشد.»

تیرماه سال جاری مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان کرمانشاه از تکمیل پرونده ثبت دالاهو به عنوان شهر ملی تنبور و ارسال آن به وزارت میراث فرهنگی خبر داد. این خبر در بدو انتشار با انتقاداتی از سوی نوازندگان و پیشکسوتان تنبور شهر های دیگر استان کرمانشاه همراه بود. خانه موسیقی از سال گذشته و با مطرح شدن این مساله در برخی محافل استانی نامه ای به استانداری کرمانشاه ارسال کرد و با توجه به خواست هنرمندان خواهان جلوگیری از این مساله شده بود. با مطرح شدن دوباره خبر فوق خانه موسیقی نامه ای به علی اصغر مونسان(وزیر میراث فرهنگی) نوشت و با ابراز مخالفت از تصمیم فوق و با توجه به اینکه استان کرمانشاه مهد رشد و خاستگاه تنبور در ایران بوده است، خواستار نامگذاری این استان یا شهر کرمانشاه به عنوان مرکز استان به نام شهر ملی تنبور شد.

در همین رابطه در گفت‌وگویی با «فرید الهامی» آهنگساز و نوازنده تنبور شهر صحنه، نظر او را درباره‌ی نام‌گذاری یک شهر به نام شهر ملی تنبور و همچنین قدمت و خاستگاه جغرافیایی تنبور جویا شدیم.

فرید الهامی در ابتدای صحبت هایش پیرامون ریشه ساز تنبور گفت: «به نظرم قبل از پرداختن به دو حوزه از حوزه‌های جغرافیایی تنبور(صحنه و گوران) می‌بایست به ریشه‌های این ساز کهن زهی زخمه‌ای بپردازیم. دستاوردهای باستان‌شناسان بر اساس سنگ نوشته‌ها، مهرها و سفال‌ها و نگاره‌ها، دیرینگی این ساز به هزاره‌های دوم و سوم قبل از میلاد می رسد؛ اما در مناطق زاگرس‌نشین غرب ایران از حلبچه و هاوار کنونی در اقلیم کردستان تا منطقه هورامان و مناطقِ لک نشین در استان لرستان این ساز توسط قدما از ۱۰۰۰ سال پیش تا به امروز میراثداری شده است.»

این نوازنده تنبور به حوزه تنبور صحنه به اختصار اشاره کرد و افزود: «تنبور قبل از آنکه توسط شاه خوشین لرستانی به اشتهار و تقدس آیینی برسد، از جانب اربابان فرهنگ و هنر در مناطق مختلف تسکین دهنده ی تنهایی‌ها و نامرادی‌های روزگار هم بوده است؛ اما بر اساس گواهی‌های موجود در تاریخ (الفهرست…) بیشتر در منطقه‌ی پهلویان بالاخص در دینور مورد توجه بوده و می‌توان گفت که دینور (ماه کوفه) علاوه بر اینکه از بار علم و دانش شاخص نجد ایران بوده، بلکه از بار هنری نیز همگام با ادبیات و فرهنگ دارای پایگاه نشر و احیاء نغمات گوسان های زمان باربدها نیز بوده است.»
این پژوهشگر حوزه تنبور افزود: «لازم به ذکر است که دینور دو حاکم نشین داشته؛ یکی حاکم نشین کرمانشاه و دیگر حاکم نشین خود دینور. یعنی حوزه جغرافیایی دینور تا کرمانشاه و حد واسط ماه بصره (نهاوند) را شامل می شده است؛ و این مرکزیت علم و دانش و هنر بخشی از شهرستان کنونی صحنه است. این منطقه بر اساس اسناد و مدارک باستان شناسی همچون استودان شیرین و فرهاد، تپه شیخی آباد… دارای قدمتی مشخص است و همیشه در زاگرس شاخصه های حفظ و اشاعه ی فرهنگ و هنر را در خود در هر مقطعی از تاریخ بر اساس اسناد تاریخی داشته است. پس از آنکه شاه خوشین در قرن چهارم تنبور را هیبتی تازه با تعریفی جدید ارائه می دهد، صحنه (دینور) اولین پایگاهی است که این انقلاب هنری با تعریف جدیدش را می پذیرد‌؛ که این پایگاه را می توان در مقاطع مختلف تاریخی بر اساس شواهد و قراین موجود بازنمایاند. دده بگتر در این منطقه در قرن پنجم هجری نمونه ی شاخص این مفهوم است که حظ روحانی با نوای تنبور را با یارانش جمع می بسته اند. اهتمام به مقام و پردازش به روح هنر از جمله ساخت و تهیه ی این ساز در منطقه نسل به نسل و دوره به دوره انتقال داده می شود تا به پیرفتحعلی صحنه ای در قرن هشتم می رسد، که اگر بخواهیم در این خصوص مفصل بنویسیم خود مقاله ای بلند خواهد شد.»

به گفته‌ی «الهامی» حوزه ی تنبورنوازی صحنه در هر دوره و عصری رونق می گیرد تا به زمان سید فرضی و شیخ امیر در قرن دوازدهم نزدیک به ۳۲۰ سال قبل (هم عصر با نادرشاه افشار) می رسد و در هر دوره ای مقامی از جانب این بزرگان به گنجینه ی مقام های تنبور اضافه می گردد. کوک دوم تنبور(فاصله پنجم درست) و مقام مهمی در تنبور یارسان بنام شیخ امیری است که نمونه ی یک پردازش وزین میباشد. اهتمام بر حفظ و اشاعه ی مقامهای تنبور به واسطه ی ،تیمور ثانی، سید نصرالدین جیحون آبادی، آقاعباس جیحون آبادی و… دست به دست مکتب تنبور صحنه را به اوج شکوفایی و غنای موسیقیایی می رساند؛ تا آنکه سید ایاز و باباغلام همت آبادی و سید امرالله شاه ابراهیمی ،درویش امیر حیاتی و… آنرا به نسل امروزی می رسانند.

الهامی در خصوص تغییرات تنبور نیز گفت: «سه سیم شدن تنبور از حدود ۱۴۰ سال پیش در صحنه اتفاق افتاده (به روایتی از استاد خداوردی  و به روایتی از زنده یاد استاد نورعلی الهی). در سال ۱۳۳۲ برای اولین بار درویش امیر حیاتی تنبور را در رادیو با اشعار فارسی (علی گویم علی جویم ) اجرا می کنند و در سال ۱۳۵۳  استاد زنده یاد سید امرالله شاه ابراهیمی پدر تنبور نوازی معاصر، تنبور را از جمخانه ها به سوی استیج های موسیقی هدایت می کنند و پس از آن از بارزترین اساتید منطقه در معرفی ساز  تنبور  در بین نسل امروز و همچنین در ابعاد جهانی بی شک زنده یاد استاد سیدخلیل عالی نژاد بود که نقش بسزایی دراین مهم داشته است.:

الهامی به نقش ویژه منطقه صحنه در خصوص رشد ساز تنبور اشاره کرد و گفت: «با توجه به مستندات تاریخی و صدها نشانه با دلیل و سند از تنبور نوازی و تنبورسازی در این منطقه، شهر صحنه را بی شک می توان به نوعی مهد تنبور و مقام نامید. اما جای هیچ شک و شبهه ای نیست از دوران گذشته تنبور سازی و تنبور نوازی در گوره جو و گهواره و ایل قلخانی و سنجابی  جایگاه ویژه ای داشته است و همچنین میراثدارانی چون کادارا ، لالو بیر خان، سید قاسم افضلی درویش علی میر، سید محمود علوی،سید ولی حسینی و استاد طاهر یارویسی و… در این مناطق می زیسته اند و اجداد استاد اسدالله فرمانی تا هشت نسل گذشته در ساخت ساز تنبور همت گماشته‌اند.»

فرید الهامی با اشاره به موضوع ثبت شهر ملی تنبور خطاب به مسولان میراث فرهنگی و استانداری کرمانشاه گفت: «با توجه به پیشینه فرهنگی این ساز در دو حوزه تنبور نوازی که پیشتر عنوان شد آیا بهتر نیست از دوشهر صحنه و دالاهو به عنوان شهر های تنبور یاد شود؟! تا با این کار علاوه بر دوستی و مودت و برادری بیشتر در بین دو منطقه حقی نادیده گرفته نشود و اجحافی بر تاریخی نشده باشد. اگر قصد و هدف پاسداری از این ساز است که همدلی و درکنار همدیگر بودن مهمترین مساله است و بر اساس مفاد کنوانسیون یونسکو ثبت ملی و جهانی، جهت صلح و همچنین مهر و دوستی در بین اقوام مختلف بنانهاده شده است. جلسه ای که در  ۱۶ دیماه ۱۳۹۸ در کرمانشاه با حضور اساتید و بزرگان دو حوزه برگزار شد، صورتجلسه ای با امضای تمام بزرگان منطقه منعقد گردید که تماما متفق القول بر ثبت این دوشهر( صحنه و دالاهو) بعنوان شهر تنبور صحه گذاشته شد.»

وی در پایان سخنانش گفت: «ارادت بنده نسبت به  اساتید منطقه گوران و دالاهو از جمله زنده یاد استاد طاهر یارویسی و زنده یاد سیدقاسم افضلی و همچنین جناب استاد علی اکبر مرادی  و سایر اساتید دارم پیوندی ناگسستنی است.»

01 سپتامبر 20
بدون دیدگاه
بازدید 1,409
دانلود

رکورد کنسرت درایران شکست

0

با این کار علاوه بر دوستی و مودت و برادری بیشتر بین مناطق مختلف، حقی نادیده گرفته نشود و اجحافی بر مستندات تاریخی نشده باشد.»

تیرماه سال جاری مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان کرمانشاه از تکمیل پرونده ثبت دالاهو به عنوان شهر ملی تنبور و ارسال آن به وزارت میراث فرهنگی خبر داد. این خبر در بدو انتشار با انتقاداتی از سوی نوازندگان و پیشکسوتان تنبور شهر های دیگر استان کرمانشاه همراه بود. خانه موسیقی از سال گذشته و با مطرح شدن این مساله در برخی محافل استانی نامه ای به استانداری کرمانشاه ارسال کرد و با توجه به خواست هنرمندان خواهان جلوگیری از این مساله شده بود. با مطرح شدن دوباره خبر فوق خانه موسیقی نامه ای به علی اصغر مونسان(وزیر میراث فرهنگی) نوشت و با ابراز مخالفت از تصمیم فوق و با توجه به اینکه استان کرمانشاه مهد رشد و خاستگاه تنبور در ایران بوده است، خواستار نامگذاری این استان یا شهر کرمانشاه به عنوان مرکز استان به نام شهر ملی تنبور شد.

در همین رابطه در گفت‌وگویی با «فرید الهامی» آهنگساز و نوازنده تنبور شهر صحنه، نظر او را درباره‌ی نام‌گذاری یک شهر به نام شهر ملی تنبور و همچنین قدمت و خاستگاه جغرافیایی تنبور جویا شدیم.

فرید الهامی در ابتدای صحبت هایش پیرامون ریشه ساز تنبور گفت: «به نظرم قبل از پرداختن به دو حوزه از حوزه‌های جغرافیایی تنبور(صحنه و گوران) می‌بایست به ریشه‌های این ساز کهن زهی زخمه‌ای بپردازیم. دستاوردهای باستان‌شناسان بر اساس سنگ نوشته‌ها، مهرها و سفال‌ها و نگاره‌ها، دیرینگی این ساز به هزاره‌های دوم و سوم قبل از میلاد می رسد؛ اما در مناطق زاگرس‌نشین غرب ایران از حلبچه و هاوار کنونی در اقلیم کردستان تا منطقه هورامان و مناطقِ لک نشین در استان لرستان این ساز توسط قدما از ۱۰۰۰ سال پیش تا به امروز میراثداری شده است.»

این نوازنده تنبور به حوزه تنبور صحنه به اختصار اشاره کرد و افزود: «تنبور قبل از آنکه توسط شاه خوشین لرستانی به اشتهار و تقدس آیینی برسد، از جانب اربابان فرهنگ و هنر در مناطق مختلف تسکین دهنده ی تنهایی‌ها و نامرادی‌های روزگار هم بوده است؛ اما بر اساس گواهی‌های موجود در تاریخ (الفهرست…) بیشتر در منطقه‌ی پهلویان بالاخص در دینور مورد توجه بوده و می‌توان گفت که دینور (ماه کوفه) علاوه بر اینکه از بار علم و دانش شاخص نجد ایران بوده، بلکه از بار هنری نیز همگام با ادبیات و فرهنگ دارای پایگاه نشر و احیاء نغمات گوسان های زمان باربدها نیز بوده است.»
این پژوهشگر حوزه تنبور افزود: «لازم به ذکر است که دینور دو حاکم نشین داشته؛ یکی حاکم نشین کرمانشاه و دیگر حاکم نشین خود دینور. یعنی حوزه جغرافیایی دینور تا کرمانشاه و حد واسط ماه بصره (نهاوند) را شامل می شده است؛ و این مرکزیت علم و دانش و هنر بخشی از شهرستان کنونی صحنه است. این منطقه بر اساس اسناد و مدارک باستان شناسی همچون استودان شیرین و فرهاد، تپه شیخی آباد… دارای قدمتی مشخص است و همیشه در زاگرس شاخصه های حفظ و اشاعه ی فرهنگ و هنر را در خود در هر مقطعی از تاریخ بر اساس اسناد تاریخی داشته است. پس از آنکه شاه خوشین در قرن چهارم تنبور را هیبتی تازه با تعریفی جدید ارائه می دهد، صحنه (دینور) اولین پایگاهی است که این انقلاب هنری با تعریف جدیدش را می پذیرد‌؛ که این پایگاه را می توان در مقاطع مختلف تاریخی بر اساس شواهد و قراین موجود بازنمایاند. دده بگتر در این منطقه در قرن پنجم هجری نمونه ی شاخص این مفهوم است که حظ روحانی با نوای تنبور را با یارانش جمع می بسته اند. اهتمام به مقام و پردازش به روح هنر از جمله ساخت و تهیه ی این ساز در منطقه نسل به نسل و دوره به دوره انتقال داده می شود تا به پیرفتحعلی صحنه ای در قرن هشتم می رسد، که اگر بخواهیم در این خصوص مفصل بنویسیم خود مقاله ای بلند خواهد شد.»

به گفته‌ی «الهامی» حوزه ی تنبورنوازی صحنه در هر دوره و عصری رونق می گیرد تا به زمان سید فرضی و شیخ امیر در قرن دوازدهم نزدیک به ۳۲۰ سال قبل (هم عصر با نادرشاه افشار) می رسد و در هر دوره ای مقامی از جانب این بزرگان به گنجینه ی مقام های تنبور اضافه می گردد. کوک دوم تنبور(فاصله پنجم درست) و مقام مهمی در تنبور یارسان بنام شیخ امیری است که نمونه ی یک پردازش وزین میباشد. اهتمام بر حفظ و اشاعه ی مقامهای تنبور به واسطه ی ،تیمور ثانی، سید نصرالدین جیحون آبادی، آقاعباس جیحون آبادی و… دست به دست مکتب تنبور صحنه را به اوج شکوفایی و غنای موسیقیایی می رساند؛ تا آنکه سید ایاز و باباغلام همت آبادی و سید امرالله شاه ابراهیمی ،درویش امیر حیاتی و… آنرا به نسل امروزی می رسانند.

الهامی در خصوص تغییرات تنبور نیز گفت: «سه سیم شدن تنبور از حدود ۱۴۰ سال پیش در صحنه اتفاق افتاده (به روایتی از استاد خداوردی  و به روایتی از زنده یاد استاد نورعلی الهی). در سال ۱۳۳۲ برای اولین بار درویش امیر حیاتی تنبور را در رادیو با اشعار فارسی (علی گویم علی جویم ) اجرا می کنند و در سال ۱۳۵۳  استاد زنده یاد سید امرالله شاه ابراهیمی پدر تنبور نوازی معاصر، تنبور را از جمخانه ها به سوی استیج های موسیقی هدایت می کنند و پس از آن از بارزترین اساتید منطقه در معرفی ساز  تنبور  در بین نسل امروز و همچنین در ابعاد جهانی بی شک زنده یاد استاد سیدخلیل عالی نژاد بود که نقش بسزایی دراین مهم داشته است.:

الهامی به نقش ویژه منطقه صحنه در خصوص رشد ساز تنبور اشاره کرد و گفت: «با توجه به مستندات تاریخی و صدها نشانه با دلیل و سند از تنبور نوازی و تنبورسازی در این منطقه، شهر صحنه را بی شک می توان به نوعی مهد تنبور و مقام نامید. اما جای هیچ شک و شبهه ای نیست از دوران گذشته تنبور سازی و تنبور نوازی در گوره جو و گهواره و ایل قلخانی و سنجابی  جایگاه ویژه ای داشته است و همچنین میراثدارانی چون کادارا ، لالو بیر خان، سید قاسم افضلی درویش علی میر، سید محمود علوی،سید ولی حسینی و استاد طاهر یارویسی و… در این مناطق می زیسته اند و اجداد استاد اسدالله فرمانی تا هشت نسل گذشته در ساخت ساز تنبور همت گماشته‌اند.»

فرید الهامی با اشاره به موضوع ثبت شهر ملی تنبور خطاب به مسولان میراث فرهنگی و استانداری کرمانشاه گفت: «با توجه به پیشینه فرهنگی این ساز در دو حوزه تنبور نوازی که پیشتر عنوان شد آیا بهتر نیست از دوشهر صحنه و دالاهو به عنوان شهر های تنبور یاد شود؟! تا با این کار علاوه بر دوستی و مودت و برادری بیشتر در بین دو منطقه حقی نادیده گرفته نشود و اجحافی بر تاریخی نشده باشد. اگر قصد و هدف پاسداری از این ساز است که همدلی و درکنار همدیگر بودن مهمترین مساله است و بر اساس مفاد کنوانسیون یونسکو ثبت ملی و جهانی، جهت صلح و همچنین مهر و دوستی در بین اقوام مختلف بنانهاده شده است. جلسه ای که در  ۱۶ دیماه ۱۳۹۸ در کرمانشاه با حضور اساتید و بزرگان دو حوزه برگزار شد، صورتجلسه ای با امضای تمام بزرگان منطقه منعقد گردید که تماما متفق القول بر ثبت این دوشهر( صحنه و دالاهو) بعنوان شهر تنبور صحه گذاشته شد.»

وی در پایان سخنانش گفت: «ارادت بنده نسبت به  اساتید منطقه گوران و دالاهو از جمله زنده یاد استاد طاهر یارویسی و زنده یاد سیدقاسم افضلی و همچنین جناب استاد علی اکبر مرادی  و سایر اساتید دارم پیوندی ناگسستنی است

01 سپتامبر 20
بدون دیدگاه
بازدید 1,408
دانلود